همسایهٔ خانهٔ خانم مدنی

ساخت وبلاگ

همسایهٔ طبقهٔ بالا خانم شاغلی بود که دو تا بچهٔ کوچک داشت. نمی‌دانم بیوه بود، مطلقه بود، یا شوهری داشتم که زود میرفت و دیر می‌آمد. فقط می‌دانم که زن تنهایی بود که برای سر کار رفتنش کسی را نداشت بچه‌ها را بسپرد بهش. 
صبح به صبح، اوضاع خانه را به سامان می‌کرد، خورد و خوراک بچه ها را جور می‌کرد، در را رویشان قفل می‌کرد و می‌رفت سر کار. به مامان هم می‌سپرد که هوای خانه را داشته باشد. مامان می‌گفت یک بار با صدای گرومپ گرومپِ در زدن بچه‌ها از جا پریده، دویده طبقهٔ بالا و متوجه شده چیزی در خانه آتش گرفته و بچه‌ها، ترسیده، مانده‌اند پشت در. جزییات ماجرا یادم نیست، همین‌قدر می‌دانم که خوشبختانه اتفاق بزرگی نبوده و به خیر گذشت است.

خونه خانم مدنی


برچسب‌ها: اجاره
نویسنده:  آیِ با کلاه | در ساعتِ 21:18 | لینک  | 

فاصله معنادار...
ما را در سایت فاصله معنادار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farfaraway بازدید : 95 تاريخ : جمعه 3 تير 1401 ساعت: 5:51